مروری بر کتاب سرمایه 60
روشنگری
يادبگير، ساده‌ترين چيزها را براي آنان كه بخواهند يادبگيرند هرگز دير نيست

مروري بر کتاب سرمايه(60)

بخش چهارم

توليد ارزش اضافي نسبي

1.مفهوم ارزش اضافي نسبي

      براي يک روز کار معين، کار اضافي تنها به وسيله کاهش کار لازم، افزايش مي‌يابد؛ متقابلا"- جدا از کاهش دستمزدها به پايين‌تر از ارزش‌شان- اين امر تنها از طريق کاهش ارزش کار، انجام پذير است، يعني به وسيله کاهش قيمت وسايل ضروري زندگي.([312-315]صص291-293) کاهش هزينه زندگي، متقابلا" تنها از طريق افزايش قدرت بهره‌وري کار، به وسيله انقلابي نمودن خود شيوه توليد، انجام پذير است. 

      آن ارزش اضافي که از طريق طولاني نمودن روز کار توليد مي‌گردد، ارزش اضافي مطلق و آن که از کاهش زمان کار لازم حاصل مي‌شود، ارزش اضافي نسبي است1. ([315]ص295)

      براي پايين آوردن ارزش کار، بايستي افزايش قدرت توليدي بر آن بخش‌هايي از صنعت مستولي شود که محصولات آن‌ها ارزش نيروي کار را تعيين مي‌نمايد- يعني وسايل معمولي زندگي، جايگزين محصولات مشابه و مواد خام آن‌ها و غيره، مي‌گردد. اثبات اين که چگونه رقابت، قدرت توليدي افزايش يافته را در قيمت ارزان‌تر کالا ظاهر مي‌گرداند. ([316-319]صص296-299)

      ارزش کالاها به نسبت معکوس بهره‌وري کار است، همان طور که ارزش نيروي کار  هم به همين ترتيب است، زيرا بستگي به قيمت کالاها دارد. برخلاف آن، ارزش اضافي نسبي مستقيما" با بهره‌وري کار متناسب است. ([319] ص299)

      سرمايه‌دار به ارزش مطلق کالاها علاقه‌مند نيست، بلکه تنها به ارزش اضافي نهفته در آن‌ها توجه دارد. تشخيص ارزش اضافي، سرمايه‌گذاري مجدد ارزش ترقي يافته را در بر دارد. از آن‌جا که مطابق صفحه 299(320) همان پروسه‌اي که قدرت توليدي را افزايش مي‌دهد، ارزش کالاها را پايين آورده و ارزش اضافي نهفته در آن‌ها را افزايش مي‌دهد، واضح است که چرا سرمايه‌دار، که تنها توجه‌اش، توليد ارزش مبادله است، دائما" تلاش مي‌کند تا ارزش مبادله کالاها را پايين بياورد. (رجوع نماييد به ص300 (320)Quesnay)

      از اين‌رو در توليد سرمايه‌داري، اقتصادي نمودن کار از طريق گسترش قدرت توليدي، به هيچ‌وجه کوتاه کردن روز کار را در نظر ندارد- حتا ممکن است آن را طولاني‌تر سازد. بنابراين ممکن است ما در آثار اقتصادداناني از قبيل مک کالاچ (Mc Culloch)، اورِ (Ure)، سنيور (Senior) و از اين قبيل ... در يک صفحه بخوانيم که کارگر، از بابت اين که سرمايه‌ باعث توسعه نيروهاي توليدي شده، تشکري به آن بدهکار است، و در صفحه بعد بخوانيم که او بايستي حق شناسي خود را از اين طريق اثبات نمايد که در آينده به جاي 10 ساعت در روز، 15 ساعت کار کند. منظور از توسعه نيروهاي توليدي تنها کاهش کار لازم، و افزودن کاري است که براي سرمايه‌دار انجام مي‌گيرد. (ص 301 (321)) 

ادامه دارد

انگلس فردريک؛ درباره كاپيتال مارکس ترجمه ج. آزاده، صص85-86چاپ يكم سال 1358 انتشارات مازيار

 

1 –وبلاگ آموختن: منظور از ارزش اضافی مطلق این است که سرمایه‌دار کوشش مینماید که طول ساعات کار روزانه را افزایش دهد مثلا" از روزی 8 ساعت به روزی 12 ساعت و یا بیشتر، تا در این صورت کار اضافی خیلی بیشتری به دست آورد. اما منظور از ارزش اضافی نسبی این است که اگر سرمایه‌دار نتواند ساعات روزانه کار را افزایش دهد یعنی مثلا" همان 8 ساعت کار در روز ثابت بماند به سراغ فناوری روز رفته و سرعت حرکت تاسیسات کارخانه را بیشتر می‌کند در نتیجه کالای بیشتری در همان زمان قبلی تولید می‌کند که این عمل باعث میشود که زمان کار لازم کاهش یابد و زمان کار اضافی افزایش یابد. مثلا" اگر قبلا" 4 ساعت کار لازم و 4 ساعت کار اضافی روزانه انجام میگرفت حالا با تغییر فناوری 2 ساعت کار لازم انجام میگرید و 6 ساعت کار اضافی که مجموعا" همان 8 ساعت است. این نوع ارزش اضافی را ارزش اضافی نسبی گویند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط امید
آخرین مطالب